الان ب مرحله ی خورد شدن کامل رسیدم.
اعتراف میکنم راهم رو اشتباه رفتم .
این راه میرسید ب همینجایی کهرمن بهش میگم جهنم !
اردیبهشت عجب ماهیه !
امروز برای دومین بار در این هفته خبر بارداری ِ یکی رو شنیدم !
دارم برای بار 4 ام دختر دایی میشم ! : دی
خاله هم دارم میشم ! "سین" بارداره ! رفیق ِ خوب من !
پ.ن: ما به بچه رفیقمون میگیم خواهر زاده ! حرفیه ؟ :|
امروز یه بلایی اومده بود بر سر ِ لپتاپ ِ عزیز کردمون ناگینی جان !:/
+ معرف حضور که هستن ایشالا ؟ قسمت آخر نویل با شمشیر گریفیندور زد نصفش کرد عخش منو :|
بعد تشریفمونو بردیم دست به دامن بابا جونمون شدیم که بابایی ....
خلاصه ! به دستور بابایی ، آفیس ِ گوگولیه 2010 که بسی از داشتنش خرسند بودیم رو پاک کردیم !
++ آن اینستال فرمودیم !:|
بعد فک کن چی نصب نمودیم ؟! آفیس ِ ملعون ِ 2007 !
+++ الان من عزادارم !:|
O_0
پ.ن 2: من صبح 9-11 کلاس ِ رانندگی دارم ! اگه رو قانونش میخواستم پیش برم باید یک سال و نیم پیش گواهینامه میگرفتم ! از ثبت نامم انقدری میگذره واقعا ! امروز و فردا کلاس گرفتم برای یاد آوری و انشالا شنبه امتحان و گواهینامه !:/
+ بی خوابی بد دردیه !:/
اصلا زبونش فارسی نیست بیخیالش:/
ساعتو نگاه؟
هیـــــــــــــــــــن دیر شده من هنوز بیدارم . فردا صبح مث خر بدبخت میشم .
مثلا میخواستم درس بخونم . دیدی چی شد ؟:/
بابا اومده !
چی چی آورده ؟! احتمالا کتاب !
همین الان صدای در ورودی اومد !
رسیدنش بخیر من بسه برام . زیادی سریال دیدم .
بس که یوچون خل و چله اینجا اه :/
منم خل شدم!
بیداری زده به کلم .
برم خودمو بزنم به خواب تا بابا نیومده نصفم کنه.