لنگه کفش !
سه شنبه, ۱۶ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۴:۱۹ ق.ظ
امروز یه بلایی اومده بود بر سر ِ لپتاپ ِ عزیز کردمون ناگینی جان !:/
+ معرف حضور که هستن ایشالا ؟ قسمت آخر نویل با شمشیر گریفیندور زد نصفش کرد عخش منو :|
بعد تشریفمونو بردیم دست به دامن بابا جونمون شدیم که بابایی ....
خلاصه ! به دستور بابایی ، آفیس ِ گوگولیه 2010 که بسی از داشتنش خرسند بودیم رو پاک کردیم !
++ آن اینستال فرمودیم !:|
بعد فک کن چی نصب نمودیم ؟! آفیس ِ ملعون ِ 2007 !
+++ الان من عزادارم !:|
O_0
دو تا هد ست و موبایل و چادر سفیدی که به جای ملافه استفاده میشه و بالش و ناگینی و خودم !
الان نشستیم رو تخت ! مثل قایقیه در وسط اقیانوس این تخت ِ ما ! تازه یه مهمون ِ ناخونده هم داریم !
الان نشستیم رو تخت ! مثل قایقیه در وسط اقیانوس این تخت ِ ما ! تازه یه مهمون ِ ناخونده هم داریم !
جناب ِ سرکار خانوم ِ محترم ِ لنگه کفش پاشنه دار ِ عروسی ِ عمه ام اینا !
+ غرض از این جناب که بالا میبینین ، سوسکی بود که دو ساعت هست جدیدا کشفش کردیم ! هی از در و دیوار بالا میره بعد هی ما نمیتونیم بگیریمش و لهش کنیم و هی این لنگه کفش را در بغلمون میفشاریم !:||
.
.
.
.
پ.ن 1 : ماریا ! به مستر هندونه بگو ، آقای توت فرنگی گفته شب شام در خدمت باشیم ! :))
+ فقط جهت حرص دادنت و یادی از پی ام های دیشب !
++ دارم رو خودم کار میکنم با توت فرنگی کنار بیام ! زشته بهش حساسیت داشته باشم ! ملت چی میگن ؟؟ : دی
+ فقط جهت حرص دادنت و یادی از پی ام های دیشب !
++ دارم رو خودم کار میکنم با توت فرنگی کنار بیام ! زشته بهش حساسیت داشته باشم ! ملت چی میگن ؟؟ : دی
پ.ن 2: من صبح 9-11 کلاس ِ رانندگی دارم ! اگه رو قانونش میخواستم پیش برم باید یک سال و نیم پیش گواهینامه میگرفتم ! از ثبت نامم انقدری میگذره واقعا ! امروز و فردا کلاس گرفتم برای یاد آوری و انشالا شنبه امتحان و گواهینامه !:/
+ بی خوابی بد دردیه !:/
۹۳/۰۲/۱۶