خب من تصمیم گرفتم برگردم به عقب و دوباره شروع کنم به وبلاگ نویسی .
تصمیم گرفتم اینجا رو دوباره سر و سامون بدم .
خلاصه اینکه
سلام علیکم جمیعا :)
خب من تصمیم گرفتم برگردم به عقب و دوباره شروع کنم به وبلاگ نویسی .
تصمیم گرفتم اینجا رو دوباره سر و سامون بدم .
خلاصه اینکه
سلام علیکم جمیعا :)
گفته میشود که افسردگی و خودکشی عکاس این عکس ، کوین کارتر که چند ماه بعد روی داد ، تحت تاثیر بازتاب ها و واکنش های متعددی بود که انتشار این عکس به دنبال داشت .
.
اعتراف میکنم یک بار تقلب کردم و یک بار تقلب رسوندم !
.
.
اعتراف میکنم از دبیر ریاضی 2 تا سر حد مرگ نفرت داشتم و همیشه قبل از اومدنش به یه زبون من در آوردی ، رو تخته فحش مینوشتم !
.
.
اعتراف میکنم سال آخر ، ساعات خسته کننده ی کلاسی ، همیشه هدفونم و گوشیم تو مدرسه همراهم بود و مسلما زیر مقنعه دیده نمیشد !
.
.
اعتراف میکنم همیشه سر کلاس ها خواب بودم ! خصوصا شیمی 2 ! ایضا شیمی پیش هم !
+ شیمی سه هم به خاطر معلم هم به خاطر مباحث قابل تحمل تر اش یکم هوشیار تر بودم !
.
.
اعتراف میکنم تا سال پنجم دبستان حتی خودمم نمیتونستم دست خط خودمو بخونم !
.
.
اعتراف میکنم سال دوم دبیرستان یه بـِلـُف زن ِ نامبر وان بودم !
.
.
اعتراف میکنم سال دوم ایضا یه گروه ِ هفت نفره زیر دستم بودن که جزو اشرار مدرسه محسوب میشدیم !
.
.
اعتراف میکنم پیش دانشگاهی ، لامپ ِ مهتابی کلاس رو زدم و انداختمش !
.
.
اعتراف میکنم سال دوم میخواستم گردن ِ قورباغه ی مورد تشریح رو بشکنم تا زودتر از شر دبیر زیست خلاص شم !
.
.
اعتراف میکنم سال دوم دویست بار به دبیر زبان و ادبیات وعده ی سر خرمن واسه تحقیقات ِ کوفت و زهر مار دادم ولی یه بارم عمل نکردم !
.
.
اعتراف میکنم سال اول یه بار به خاطر ناخونای وحشتناکم گرفتنم ! دو ماه بود کوتاه نکرده بودم !:|
.
.
اعتراف میکنم برای در آوردن حرص بعضی ها سال سوم سه دست فـُرم خریدم !
.
.
اعتراف میکنم سال دوم از یکی از هم کلاسی ها تا سر حد مرگ تنفر داشتم و دنبال یه راهی میگشتم تا منفجرش کنم از دستش خلاص شم !
.
.
اعتراف میکنم سال دوم از مدرسه فرار کردم !
+ یه روز حال داشتم میخوام قضیه اشو بنویسم ! :|
.
.
اعتراف میکنم اعترافاتم تا همین الان سرمو به باد داده مطمئنا پس دیگه اعتراف نمیکنم !:||
.
دیروز صبح رفتیم یه سر بیرون هدفون بخریم !
از هفت تیر تا دژ پدرمون در اومد بعدشم تا خیابون بیمارستان جیگرمون خون شد و تو گرمای 30 درجه پیاده رفتیم !
جاتون خالی P:
حالا اینجا یه سوالی پیش میاد : مگه من چند بار در هفته هدفون میخرم ؟! D:
خب سوال خوبیه ! در واقع من ماهی - دوماهی ، یکی دو تا هدفون میخرم !:|
حالا این یکی دو هفته هم ک دو بار رفتم هدفون بخرم دلیل و اینا داشته ! دفعه اول هدفونه به گوشیم نگرفت انداختمش به آبجیم ! سونی بود خاک بر سر ولی معلوم بود تقلبیه ! 6 هزار !
حالا دیروز رفتم یه سونی اصل خریدم ! 10 هزار ! البته صاحب مغازه نمیدونم رو چه حسابی بی دلیل 8 هزار حساب کرد !
گذاشتم به پای خل و چلیش و جو دختر جوون ندیدگیش! خریدمش و اومدم بیرون ! :))
تو راه تشنه ام شد ! 1000 تومن آب میوه گرفتم !
با این حساب فقط 5 هزار تومن دیگه ته جیبم مونده بود !
از اونجا حدودا ده دقیقه ای تا مهدکودک آقا داداشمون ، سایه سرمون :)) پیاده روی کردم برم عکس های فارغ التحصیلی ؟! اش رو بگیرم !
بیشعوووووووووووورا ساعت 10 صبح تو گرمای مــُخ آب پز کن ، بسته بود در مدرسه ! دبیرستان ! اه .... همون مهدکودک !:|
منم دست از پا دراز تر برگشتم سر دژ !
بستنی نعمت !
یه آب هویج بستنی بزرگ گرفتم !
3000 تومن !
کـ ِرمه دیگه یهو میاد :/
تا سر کوچه در گیر این آب هویج بستنی بودم! :))
همونطور که حدس زدید من فعلا دو تا اسکناس هزار تومنی ته کیفم مونده . آخر مااااااهههه :' (
حساب منم خاااااااااااااالی :||||
حالا من و این آب هویج و گرمای هوا و رد شدن از خیابون ِ وحشتناک جلوی دژ !
یه پراید نوک مدادی داشت رد میشد . جو دختر جووون ندیدگیش بالا زده بود تو اون پیچ خطرناک یهو دیدم ... د ِ بیا !
آقا با یه لبخند ژکوند واسه ما دست تکون میده ! :))
یه اخم وحشتناک نشونش دادم شانس آورد جاش نبود ! شان چادر میومد پایین وگرنه یه حرکت خیلی راضی کننده و آخر ِ ادب ، نشونش میدادم ! =))))
+ تو شهری که هنوز گاز کشی نداره خیر سرش .
یه apple store هست !
دو دهنه !
شیک .
هر کوفت ای هم بگی توش هست .
به این نتیجه رسیدم اینایی که آخر کلمه ها و جملاتشون "..."میذارن یا از من ناراحتن یا اعصابشون داغونه یا افسرده ان !
منظورم خود این علامت "سه نقطه " هستا . سانـ*سورش نکردم .
در کل . یه جورایی از این سه تا نقطه خسته شدم .
این یه چند روزی ک نبودم ، گرچه برای کسی مهم نبود . ولی یه خورده احتیاج داشتم به "خودم نبودن " !
زیادی هذیون گفتم !
ببخشید .
بعد من یه سوال برام پیش اومده .
هذیون هست یا هذیان ؟
مثل صابونه یه مثل مهمون ؟
ساعت حدودا 8 شب بود .
یک دفعه یه پیغامی برامون اومد ک تا 8 کلا از واتساپ و لاین خارج شین . تا صبح !
واگرنه فیلتر میشین !
ما که نفهمیدیم چی شد ولی تا 8 کاملا وایرلس و جی پی آر اس گوشیمون رو قطع کردیم !
دیگه ...
دیروز با هزار زور و زحمت مامانو بلند کردیم بریم بیرون هدفون بخریم !
حالا نه که بچه ننه و اینا باشما نه ...
فقط تازگی حس میکنم مامان داره ازم دور و دور تر میشه . حال و اوضاع خودشم حسابی خرابه .
این شد ک با هم رفتیم یه پیاده روی مشت .
هر چند ک آخر غر غر هاشو شنیدم ولی می ارزید به دو ساعت خلوت مادر دختری !
+ تا حالا نودل خشک خوردین ؟ امتحان کنید عالیه !
.