هذیون های تب آلود ِ یک الهه ی سپید

درد در نواحی ِ بیکران ِ سپیدی ِ کاغذ هایم پیچیده است ...!

هذیون های تب آلود ِ یک الهه ی سپید

درد در نواحی ِ بیکران ِ سپیدی ِ کاغذ هایم پیچیده است ...!

۵ مطلب در خرداد ۱۳۹۳ ثبت شده است

کودک و لاشخور عنوان اطلاق شده به عکس معروفی است که در ماه ماه مارس سال 1993 میلادی ، توسط عکاس و ژورنالیست سرشناس ، کوین کارتر ، ثبت شد و انتشار آن در 26 ماه مارس همان سال در نشریه معروف نیویورک تایمز ، دنیا را تکان داد .

گفته میشود که افسردگی و خودکشی عکاس این عکس ، کوین کارتر که چند ماه بعد روی داد ، تحت تاثیر بازتاب ها و واکنش های متعددی بود که انتشار این عکس به دنبال داشت .

.

۴ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ خرداد ۹۳ ، ۱۳:۰۳
میم . شین

اعتراف میکنم یک بار تقلب کردم و یک بار تقلب رسوندم !

.

.

اعتراف میکنم از دبیر ریاضی 2 تا سر حد مرگ نفرت داشتم و همیشه قبل از اومدنش به یه زبون من در آوردی ، رو تخته فحش مینوشتم !

.

.

اعتراف میکنم سال آخر ، ساعات خسته کننده ی کلاسی ، همیشه هدفونم و گوشیم تو مدرسه همراهم بود و مسلما زیر مقنعه دیده نمیشد !

.

.

اعتراف میکنم همیشه سر کلاس ها خواب بودم ! خصوصا شیمی 2 ! ایضا شیمی پیش هم !

+ شیمی سه هم به خاطر معلم هم به خاطر مباحث قابل تحمل تر اش یکم هوشیار تر بودم !

.

.

اعتراف میکنم تا سال پنجم دبستان حتی خودمم نمیتونستم دست خط خودمو بخونم !

.

.

اعتراف میکنم سال دوم دبیرستان یه بـِلـُف زن ِ نامبر وان بودم !

.

.

اعتراف میکنم سال دوم ایضا یه گروه ِ هفت نفره زیر دستم بودن که جزو اشرار مدرسه محسوب میشدیم !

.

.

اعتراف میکنم پیش دانشگاهی ، لامپ ِ مهتابی کلاس رو زدم و انداختمش !

.

.

اعتراف میکنم سال دوم میخواستم گردن ِ قورباغه ی مورد تشریح رو بشکنم تا زودتر از شر دبیر زیست خلاص شم !

.

.

اعتراف میکنم سال دوم دویست بار به دبیر زبان و ادبیات وعده ی سر خرمن واسه تحقیقات ِ کوفت و زهر مار دادم ولی یه بارم عمل نکردم !

.

.

اعتراف میکنم سال اول یه بار به خاطر ناخونای وحشتناکم گرفتنم ! دو ماه بود کوتاه نکرده بودم !:|

.

.

اعتراف میکنم برای در آوردن حرص بعضی ها سال سوم سه دست فـُرم خریدم !

.

.

اعتراف میکنم سال دوم از یکی از هم کلاسی ها تا سر حد مرگ تنفر داشتم و دنبال یه راهی میگشتم تا منفجرش کنم از دستش خلاص شم !

.

.

اعتراف میکنم سال دوم از مدرسه فرار کردم !

+ یه روز حال داشتم میخوام قضیه اشو بنویسم ! :|

.

.

اعتراف میکنم اعترافاتم تا همین الان سرمو به باد داده مطمئنا پس دیگه اعتراف نمیکنم !:||

.

http://www.afkarnews.ir/images/docs/files/000100/nf00100860-1.jpg

۶ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۴ خرداد ۹۳ ، ۱۹:۳۰
میم . شین

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۱ خرداد ۹۳ ، ۰۴:۱۳
میم . شین

دیروز صبح رفتیم یه سر بیرون هدفون بخریم !

از هفت تیر تا دژ پدرمون در اومد بعدشم تا خیابون بیمارستان جیگرمون خون شد و تو گرمای 30 درجه پیاده رفتیم !

جاتون خالی P:

حالا اینجا یه سوالی پیش میاد : مگه من چند بار در هفته هدفون میخرم ؟! D:

 خب سوال خوبیه ! در واقع من ماهی - دوماهی ، یکی دو تا هدفون میخرم !:|

حالا این یکی دو هفته هم ک دو بار رفتم هدفون بخرم دلیل و اینا داشته ! دفعه اول هدفونه به گوشیم نگرفت انداختمش به آبجیم ! سونی بود خاک بر سر ولی معلوم بود تقلبیه !  6 هزار !

حالا دیروز رفتم یه سونی اصل خریدم ! 10 هزار ! البته صاحب مغازه نمیدونم رو چه حسابی بی دلیل 8 هزار حساب کرد !

گذاشتم به پای خل و چلیش و جو دختر جوون ندیدگیش! خریدمش و اومدم بیرون ! :))

تو راه تشنه ام شد ! 1000 تومن آب میوه گرفتم !

با این حساب فقط 5 هزار تومن دیگه ته جیبم مونده بود !

از اونجا حدودا ده دقیقه ای تا مهدکودک آقا داداشمون ، سایه سرمون :)) پیاده روی کردم برم عکس های فارغ التحصیلی ؟! اش رو بگیرم !

بیشعوووووووووووورا ساعت 10 صبح تو گرمای مــُخ آب پز کن ، بسته بود در مدرسه ! دبیرستان ! اه .... همون مهدکودک !:|

منم دست از پا دراز تر برگشتم سر دژ !

بستنی نعمت !

یه آب هویج بستنی بزرگ گرفتم !

3000 تومن !

کـ ِرمه دیگه یهو میاد :/

تا سر کوچه در گیر این آب هویج بستنی بودم! :))

همونطور که حدس زدید من فعلا دو تا اسکناس هزار تومنی ته کیفم مونده . آخر مااااااهههه :' (

حساب منم خاااااااااااااالی :||||

حالا من و این آب هویج و گرمای هوا و رد شدن از خیابون ِ وحشتناک جلوی دژ !

یه پراید نوک مدادی داشت رد میشد . جو دختر جووون ندیدگیش بالا زده بود تو اون پیچ خطرناک یهو دیدم ... د ِ بیا !

آقا با یه لبخند ژکوند واسه ما دست تکون میده ! :))

یه اخم وحشتناک نشونش دادم شانس آورد جاش نبود ! شان چادر میومد پایین وگرنه یه حرکت خیلی راضی کننده و آخر ِ ادب ، نشونش میدادم ! =))))


+ تو شهری که هنوز گاز کشی نداره خیر سرش .

یه apple store هست !

دو دهنه !

شیک .

هر کوفت ای هم بگی توش هست .


موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۱ خرداد ۹۳ ، ۰۳:۴۸
میم . شین
از فانتزی هام اینه از آمریکای لاتین سر در بیارم.
 برم شیلی !
سر از آتاکاما در بیارم !
بین انگشت شست و اشاره مانو دل دیزرتو بشینم !
و یه عکس یادگاری بگیرم . بذارم تو اینستاگرامم ! :|
از اونورم برم آنتوفاگاستا ! بقیه اشم به شما مربوط نمیشه !P:
.

.
یه فانتزی دیگم اینه باز ازقاره آمریکا سر در بیارم .
برم کالیفرنیا !
یدونه پروانه ی آبی بگیرم !
شایدم دو تا !
بر گردم ایران
شرایط محیطی رو فراهم کنم.
و پروانه ی آبی ، عشقم ، رو پرورش بدم...!
.
http://photo3et.persiangig.com/image/Butterfly/parvaneh/large/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D8%A7%D9%86%D9%87%20%D8%A2%D8%A8%DB%8C.jpg
.
یکی دیگه از فانتزی هام اینه .
برم وسط اقیانوس اطلس .
برم راس جزایر سه گانه ی مثلث معروف و تو جزیره ی برمودا ساکن بشم .
با دستای خودم یه قایق بسازم .
بزنم به دل مثلث !
ببینم میتونم آتلانتیس گمشده رو پیدا کنم یا نه ! :))
.
http://www.momtaznews.com/wp-content/plugins/wprobotf/images/8d757__0.428620001346224024_jazzaab_ir.jpg
۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ خرداد ۹۳ ، ۰۰:۱۰
میم . شین