به این نتیجه رسیدم اینایی که آخر کلمه ها و جملاتشون "..."میذارن یا از من ناراحتن یا اعصابشون داغونه یا افسرده ان !
منظورم خود این علامت "سه نقطه " هستا . سانـ*سورش نکردم .
در کل . یه جورایی از این سه تا نقطه خسته شدم .
این یه چند روزی ک نبودم ، گرچه برای کسی مهم نبود . ولی یه خورده احتیاج داشتم به "خودم نبودن " !
زیادی هذیون گفتم !
ببخشید .
بعد من یه سوال برام پیش اومده .
هذیون هست یا هذیان ؟
مثل صابونه یه مثل مهمون ؟
ساعت حدودا 8 شب بود .
یک دفعه یه پیغامی برامون اومد ک تا 8 کلا از واتساپ و لاین خارج شین . تا صبح !
واگرنه فیلتر میشین !
ما که نفهمیدیم چی شد ولی تا 8 کاملا وایرلس و جی پی آر اس گوشیمون رو قطع کردیم !
دیگه ...
دیروز با هزار زور و زحمت مامانو بلند کردیم بریم بیرون هدفون بخریم !
حالا نه که بچه ننه و اینا باشما نه ...
فقط تازگی حس میکنم مامان داره ازم دور و دور تر میشه . حال و اوضاع خودشم حسابی خرابه .
این شد ک با هم رفتیم یه پیاده روی مشت .
هر چند ک آخر غر غر هاشو شنیدم ولی می ارزید به دو ساعت خلوت مادر دختری !
+ تا حالا نودل خشک خوردین ؟ امتحان کنید عالیه !
.
اردیبهشت عجب ماهیه !
امروز برای دومین بار در این هفته خبر بارداری ِ یکی رو شنیدم !
دارم برای بار 4 ام دختر دایی میشم ! : دی
خاله هم دارم میشم ! "سین" بارداره ! رفیق ِ خوب من !
پ.ن: ما به بچه رفیقمون میگیم خواهر زاده ! حرفیه ؟ :|